Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-04-29@17:05:45 GMT

چه بلایی سر سیاست ایران بایدن آمد؟

تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۹۲۶۸۳

چه بلایی سر سیاست ایران بایدن آمد؟

واشنگتن دیگر باید با تهران به عنوان یک قدرت هسته‌ای بالفعل رفتار کند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، نشریه تحلیلی فارن پالیسی در یادداشتی به قلم دَنیل پِلتکا از اندیشکده محافظه‌کار «امریکن انترپرایز» نوشته است که چندی پس از شروع دوران ریاست جمهوری جو بایدن، او در حیاط کاخ سفید از مشارکت ایران در مذاکرات مستقیم با آمریکا و سایر شرکا برای بازگشت به برجام اعلام خشنودی کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گفته این مقاله، این واضح‌ترین بیانیه بایدن در خصوص سیاست دولتش در قبال ایران است. سه سال از آن موقع گذشته و دولت بایدن تا کنون هیچ سیاست دیگری در قبال ایران و برنامه هسته‌ای آن ارائه نکرده است. در سخنرانی وضعیت کشور بایدن به کنگره، به ایران تنها یک اشاره گذرا شد.

نویسنده این مقاله با اشاره به ارزیابی مؤسسه علم و امنیت بین‌المللی (ISIS) ادعا کرده است که بازه زمانی لازم برای تهیه مواد لازم برای ساخت سلاح هسته‌ای اکنون صفر است و از زمان تصمیم‌گیری تا اجرا ایران می‌تواند در عرض ۳۰ روز ۶ سلاح هسته‌ای آماده کند. این در حالی است که مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، رافائل گروسی این تخمین‌ها را تأیید نکرده است.

با توجه به بن‌بست مذاکرات و عدم حل مسائل با آژانس انرژی اتمی، نویسنده این یادداشت گله‌مند است که بایدن هنوز سیاست موجود در قبال ایران را منسوخ اعلام نکرده است. کالین کال از مقامات سابق پنتاگون در اظهارات خود در فوریه ۲۰۲۳ به کنگره گفت که «هنوز این دیدگاه وجود دارد که اگر بتوان این موضوع را از طریق دیپلماتیک حل کنید و محدودیت‌هایی را بر برنامه هسته‌ای آنها بازگرداند، بهتر از گزینه‌های دیگر است.» وقتی رابرت مالی، فرستاده ویژه امور ایران به دلیل تخلفات امنیتی نامشخص تعلیق شد، به نظر می‌رسید که همه امیدها برای تجدید توافق هسته‌ای ایران از بین رفته است.

فارن پالیسی نوشته است که با توجه به عدم پیشرفت در توافقی جدید و بهتر، انتظار می‌رفت که رژیم تحریم‌های حداکثری دوباره فعال شوند اما تاکنون اعمال تحریم علیه خریداران نفت ایران منعطف بوده است. در ابتدای سال میلادی، نامه‌ای توسط چند سناتور به کاخ سفید فرستاده شد که اجرای جدی تحریم‌های نفتی را درخواست کرده بود. در بخشی از این نامه آمده بود: «ایران منافع اقتصادی قابل توجهی را از دور زدن فراگیر تحریم‌ها به دست می‌آورد، به طوری که اقتصاد ایران سالانه چهار درصد رشد می‌کند و ذخایر خالص ارز خارجی نیز از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ به میزان ۴۵ درصد افزایش می‌یابد.»

فارن پالیسی تصریح کرده است که علی‌رغم تحریم‌های وزارت خزانه‌داری آمریکا علیه ایران به دلایل مختلف از حقوق بشر گرفته تا موشک، بخش عمده تحریم‌های صنعت نفت و گاز خریداران چینی را به صورت مؤثر هدف قرار نمی‌دهند. با این حال شورای امنیت ملی آمریکا ادعاهای بی‌اساس در خصوص معافیت ایران از تحریم‌های نفتی را رد کرده است.

سخنگوی شورای امنیت ملی در این خصوص به وال استریت ژورنال گفت: «ایالات متحده به تمام تحریم‌های مرتبط با ایران پایبند بوده و هیچ تحریمی را لغو نکرده است، هر گونه ادعای خلاف آن نادرست است».

نویسنده مقاله فارن پالیسی گمانه‌زنی کرده است که شاید دولت بایدن هنوز به نوعی توافق برای مهار برنامه هسته‌ای ایران امیدوار است. شاید ترس از افزایش ناگهانی قیمت نفت در سال انتخابات باعث بی‌اعتنایی خزانه‌داری شده است. یا شاید دولت بایدن دیگر نگران است که بی‌توجهی به این مشکل باعث تسلط بیشتر ایران شده است؛ به این معنی که اکنون مجبور است با ایران به عنوان یک قدرت هسته‌ای بالفعل رفتار کند.

فارن پالیسی در ادامه نوشته است که قدرت‌های اروپایی نیز واکنش مشابه به آمریکا در خصوص پیشرفت‌های هسته‌ای ایران داشته‌اند. با اینکه در گزارش‌ها و بیانیه‌ها آن را محکوم می‌کنند هیچ گونه عواقب خاصی برای آن تعیین نمی‌کنند. این نوشته ادعا کرده است که بیانیه مشترک در فوریه پس از گزارش جدید آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز هیچ برنامه اقدامی را ارائه نکرد و شاید عجیب‌تر، قطع‌نامه‌ای علیه ایران دلیل نقض معاهده ان‌پی‌تی صادر نکرده است. صدور قطع‌نامه شدیدترین اقدامی است که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی –فارغ از ارجاع به شورای امنیت سازمان ملل– می‌تواند انجام دهد. نویسنده این مقاله همچنین گله‌مند است که دولت بایدن از مکانزیم ماشه در قبال ایران استفاده نکرده است.

او استدلال کرده است که با اینکه ایالات متحده و ایران دیگر به توافق برجام پایبند نیستند، قطعنامه عملیاتی حاکم بر برجام سازمان ملل همچنان پابرجا است. از نظر آمریکا، ایران مدت‌هاست که محدودیت‌های برنامه موشکی و پهپادی توافق را نقض می‌کند و با استفاده از مکانیزم ماشه هر کدام از اعضای توافق می‌تواند تمامی تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل را بدون حق وتو برگرداند.

فرانسه، آلمان، انگلیس و آمریکا تمامی به صورت عمومی نسبت به استفاده از مکانیزم ماشه تهدید کرده‌اند و ترجیح داده‌اند هر کدام تحریم‌های یک‌جانبه خود را علیه برنامه موشکی ایران وضع کنند. اما مسئله این است که تحریم‌های کشورهای اروپایی قادر به تنبیه کشورهای صالح نیست، پس تنها آمریکا قادر به جلوگیری از دخالت اشخاص ثالث در تعاملات و تجارت ایران است.

فارس پالیسی در پایان نوشته است که حتی قبل از ۷ اکتبر (طوفان الاقصی) با توجه به نشانه‌هایی از خروج آمریکا از منطقه، کشورهایی مانند امارات عربی متحده و عربستان شروع به احیای روابط خود با تهران کردند و ایران نیز با اعتماد به نفس بیشتر و هم‌سو با روسیه و چین سیاست خارجی غیرمنعطفی را پیش گرفت. اگر چه روسیه و چین از نظر خطر در اولویت بیشتری برای آمریکا قرار دارند، ایالات متحده باید به علت اهمیت جنگ رژیم صهیونیستی در غزه در منافع و اولویت‌های خود موازنه ایجاد کند. دو راه پیش روی کاخ سفید و متحدانش در اروپا است: دخالت در منطقه‌ای که به صورت روزافزون تحت سلطه ایران و متحدانش است یا عقب‌نشینی در برابر سلطه ایران در سایه تهدید برنامه هسته‌ای احتمالی.

کد خبر 740580

منبع: ایمنا

کلیدواژه: ایران برجام آژانس بین المللی انرژی اتمی رافائل گروسی آمریکا تحریم مکانیزم ماشه بایدن جو بایدن و برجام شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق برنامه هسته ای قبال ایران شورای امنیت فارن پالیسی انرژی اتمی دولت بایدن بین المللی تحریم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۹۲۶۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جعل نام خلیج‌فارس کار انگلیسی‌هاست

بی‌بی‌سی، نخستین رسانه‌ای بود که در جهان نام مجعول «خلیج عربی» را سر زبان اعراب انداخت.

به گزارش مشرق، بی‌بی‌سی، نخستین رسانه‌ای بود که در جهان نام مجعول «خلیج عربی» را سر زبان اعراب انداخت.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا هم نخستین رئیس‌جمهور این کشور بود که در طول تاریخ به نقشه و اسناد بی‌اعتنا شد و این نام جعلی را بر زبان آورد.

انگلیس در کنار گسترش پان عربیسم این موضوع را مطرح کرد؛ بنابراین، ما در عین حال که باید به حفظ تمامیت ارضی خودمان و حفظ منافع و مرزهایمان که مسئله‌ای انکارناپذیر است، در عمل و زبان تأکید کنیم، باید بدانیم که این حرکت از ناحیه استعمار است.

ما حاضر نیستیم سر سوزنی از مسائلی مانند نام واقعی و قدیمی خلیج‌فارس و مرزهای خود بگذریم. اینها خلاصه‌ای بود تا به مناسبت روز خلیج‌فارس(دهم اردیبهشت) روزنامه همشهری با قاسم تبریزی درباره همه جوانب نام مجعول «خلیج عربی» به جای «خلیج‌فارس» به گفت‌وگو بنشیند که در ادامه می خوانید.

نخستین کسی که نام مجعول «خلیج عربی» را به‌کار برد، چه‌کسی یا چه رسانه‌ای بود؟

رسانه انگلیسی بی‌بی‌سی بود. جمال عبدالناصر در سال‌های ۱۳۳۹و ۱۳۴۰با شاه درگیر شد و در مسئله پان عربیسم این موضوع را مطرح کرد، اما پیش از او انگلیسی‌ها این نام را به‌کار بردند.

انگیزه بی‌بی‌سی برای این مناقشه چه بود؟

درگیری بین ایران و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس؛ چراکه به مرور زمان آمریکایی‌ها به ایران مسلط شده بودند، اما کشورهای حاشیه خلیج‌فارس هنوز مستعمره انگلیس بودند. این اختلاف، اساسی بود و طراحی‌اش توسط حرکت استعمار شکل گرفت تا حرکتی حساب شده به شمار رود که آثار بلندمدت هم دارد.

ما ایرانی‌ها برای حفظ منافع ملی‌مان در این بین چه کار می‌توانیم انجام دهیم؟

اول عمومیت بخشیدن به نقشه ایران و خلیج‌فارس است. نقشه‌های ما مربوط به سال ۱۶۰۰میلادی است. از نظر تاریخی هم که مشخص است. دوم اینکه باید حرکت استعمار در منطقه را شناخت؛ چراکه انگلیسی‌ها قریب به ۲۰۰سال قبل به منطقه آمدند و شروع به نفوذ و برنامه‌ریزی کردند. حتی کوچ خاندان‌هایی از شبه‌جزیره نجد و حجاز به جزایر خلیج‌فارس جزو برنامه‌های مدون و از پیش تعیین شده آنان بود.

به تعبیری می‌توان روی همین برداشت عنوان کرد کسانی که امروز در بحرین حاکم‌ هستند، اصلا بحرینی نیستند. اتفاقاً در آن منطقه به‌طور مثال همه شیعه بودند و اینگونه طیف‌های خوارج یا سنی متحجر را وارد بحرین و خلیج‌فارس کردند و در بحرین حاکمیت را به‌تدریج به آنها سپردند. خلاصه برنامه‌ریزی‌های حساب شده طی این ۲۰۰سال که از سوی دیگرو برخلاف حرکت های آنها به انقلاب اسلامی منتج شد را در منطقه به‌وجود آوردند.

جمهوری اسلامی ایران با گذشت ۴۵سال از انقلاب اسلامی، چه شیوه‌ای را در قبال این سیاست موذیانه اتخاذ کرده است؟

جمهوری اسلامی ایران به نام خلیج‌فارس تأکید داشته و دارد. عموما شورای کشورهای خلیج را آمریکایی‌ها پس از انقلاب اداره کردند. آمریکایی‌ها هم پس از انگلیسی‌ها و بعد از انقلاب در دایره ایران‌هراسی به این سیاست دامن زدند، اما ایران همچنان بر حق حاکمیت خودش و نام خلیج‌فارس مصرانه تأکید دارد.

شما اشراف کاملی بر تاریخ پهلوی اول و دوم دارید. رژیم شاه در حوزه خلیج‌فارس و نامگذاری مجعول خلیج عربی چه سیاستی را دنبال می‌کرد؟

آنها به‌دلیل سلطه انگلیس و آمریکا بی‌تفاوت از اصل موضوع می‌گذشتند و شاید در مواردی روی نام تکیه می‌کردند.

نمونه بارز این مصداق در چه موردی به‌طور بارز خودش را نشان می‌دهد؟

در مورد بحرین. نامه‌ای سال ۱۳۴۵داریوش همایون به هویدا می‌نویسد که اصلا بحرین چه ارتباطی به ما دارد؟! ما آنجا نه منافعی داریم و نه آنجا ارزشی برای ما دارد. او در آن نامه می‌نویسد که آنجا مشتی عرب هستند که گرایش به فارسی هم ندارند. این اتفاق درست ۳سال قبل از آن رخ داد که بحرین را جدا کردند. از سال‌های ۱۳۴۵هم مذاکرات پنهانی بین آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها با ایران انجام شد و اسنادش موجود است.

اسدالله علم در خاطراتش بارها اشاره می‌کند که ما درباره بحرین مذاکره کردیم، اما هیچ‌کس نمی‌گوید که چه اقدامی صورت گرفت. نهایتاً آخرین تیر خلاص را اردشیر زاهدی که خودش از اعضای سازمان سیا بود، بر پیکر ایران وارد کرد و بحرین از ایران جدا شد. کشورهای دیگر هم اسنادی از دوره رضاشاه و محمدرضاشاه در اختیار دارند که مرتباً رضاشاه به حضور انگلیسی‌ها در بحرین اعتراض می‌کند.

مردم بحرین که آنجا استان چهاردهم ما محسوب می‌شد، برای سفر کردن به شیراز و بوشهر، به اصرار و ابرام انگلیسی‌ها مجبور بودند گذرنامه بگیرند! اسناد این بخش در مجله مطالعات تاریخی موجود است. حکومت پهلوی بی‌توجه به این ارتباطات بود و در بهترین حالت فقط اعتراض می‌کرد. از نظر سیاسی هم به خصوص از دوره سلطه آمریکا بر ایران، شاه و ساواک از نظر سیاسی علیه عراق، مصر و سوریه موضع می‌گرفتند.

بیشتر اقدامات رژیم پهلوی دوم هم حراست از کارهای آمریکا و انگلیس است. نقش سناتور مسعودی هم که در مواردی سندی وجود دارد که او هم رشوه‌هایی دریافت می‌کرد، روشن است.

سیاست رژیم شاه در قبال خلیج‌فارس به همین‌ها خلاصه می‌شد؟

حاکمیت پهلوی در دوران رضاشاه ذیل سیاست جاری انگلیس در منطقه بود. در دوره محمدرضا خصوصاً پس از کودتای ۲۸مرداد، باز ذیل سیاست جاری آمریکا قرار داریم؛ پس نخست، سیاست آمریکا، خط‌مشی تعیین می‌کند. دولت برای آنها چنان بی‌اهمیت بود که وقتی در مجلس مطرح کردند چرا بحرین جدا شد، هویدا گفت: دختری بود که به خانه شوهر رفت! این گزارش به خودی خود سندی است که چاپ شده و وقیحانه‌تر از این نمی توان درباره بحرین نظر داد. آنها هیچ‌یک، آن قیود را نداشتند و نمی‌پذیرفتند. کما اینکه در عهدنامه سعدآباد همین‌طور است. او بخشی را به کمال آتاتورک بخشید. به معنای واقعی کلمه ذیل سیاست کشورهای خارجی حرکت می‌کردیم و خودمان را در سایه و آینه آنها می‌دیدیم و به جای می‌آوردیم و خبری از استقلال نبود. حال، قاجار مستقل بود اما بی‌عرضه و بی‌لیاقتی‌اش را در همه امور نشان می‌داد. شاه در مورد خلیج فارس هیچ تقیدی حس نمی‌کرد.

چرا؟

چون خودشان توسط استعمار در رأس کار بودند و باید در سایه اهداف آنها حرکت می‌کردند.

ترامپ ظاهراً نخستین رئیس‌جمهور آمریکاست که نام خلیج‌فارس را در گفتارش به خلیج عربی تغییر داد. نظرتان درباره او و موضعش چیست؟ چون به هر حال همه روسای جمهور آمریکا قبل از او دست‌کم در گفتار رعایت کرده‌اند که برای ذکر نام خلیج‌فارس به نقشه‌ها و اسناد قدیمی پایبند باشند. نظر و موضع شخصی‌تان درباره جهت‌گیری او چگونه است؟

به قول خود آمریکایی‌ها، او که قدری از نظر عقل کم دارد و دیوانه است. حال نمی‌خواهم آن عبارت زشت را به‌کار ببرم، اما رؤسای جمهور آمریکا چه جمهوری‌خواه و چه دمکرات، براساس منافع ملی و موقعیت جهانی‌شان سخن می‌گویند.

پس نباید چندان از سخن آنها ناراحت شد؛ چراکه دیکته‌ای است که خود حاکمیت به آنها می‌گوید. آنها مجری و بازیگر عرصه سیاست البته در سطح کلان‌ هستند. از ۱۳۲۰تا به امروز ما وقتی این ۸۰سال را رصد می‌کنیم، علیه منافع و اقتدار یا استقلال ملی ما تفاوتی بین جمهوری‌خواهان و دمکرات‌ها وجود ندارد.

مطالبی که مطرح می‌شد، سیاست جاری آنهاست؛ حال می‌خواهد جیمی کارتر باشد یا کندی که خودش را به‌عنوان مدافع صلح جهانی مطرح می‌کرد یا نیکسون به‌گونه‌ای دیگر.

آنها تفاوتی ندارند و عمدتاً چیزی مطرح نمی‌کنند که به منافع و موقعیت‌شان آسیب بزند؛ لذا در مسائلی مانند خلیج‌فارس با هم مشترک‌اند؛ بنابراین توصیه می‌کنم که اتفاقاً خیلی عادی به آن مسائل بنگریم؛ چراکه همان حرف‌ها را دیگران در آمریکا به‌گونه‌ای دیگر زده‌اند؛ مثلا کارتر مطرح کرد که ما در منطقه منافع داریم و امام(ره) از ابتدا با همان یک جمله کارتر برخورد کرده و فرمودند: آنها چه حقی دارند که در خلیج‌فارس منافع داشته باشند؟! هر یک با ادبیاتی می‌گویند اما عمدتا منافع اصلی‌شان را درنظر می‌گیرند.

به‌عنوان مورخ و تاریخدان می‌خواهم نظر شما را در این‌باره بدانم که چرا برخی خوانندگان خارج از کشور (لس‌آنجلسی‌ها) و مشخصا کسی که ترانه‌ای با نام خلیج همیشگی فارس داشت، به‌رغم موضع‌گیری‌های سیاسی در زمینه‌های دیگر، جرأت خواندن ترانه خودش را در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس ندارد. او اتفاقاً می‌گوید من آدمی سیاسی نیستم، اما به‌خودش اجازه می‌دهد که درباره سیاست‌های خرد و کلان اظهارنظر کند. چرا چنین جمع اضدادی وجود دارد؟

اینها ۳دسته‌اند؛ یک دسته رجال سیاسی، درباری و نظامی حکومت پهلوی‌اند. آنها با همان ایدئولوژی شاهنشاهی ابراز نظر و تصمیم‌گیری می‌کنند و خط‌مشی‌شان همین است.

دسته‌ای دیگر، تحصیل‌کردگان غرب‌ هستند که نسل دومشان مثل ولی‌رضا نصر یا هوشنگ امیراحمدی مستقیم یا غیرمستقیم مشاور کاخ‌سفیدند. اینها براساس منافع آمریکا صحبت می‌کنند.

دسته سوم آدم‌های عادی را دربرمی‌گیرند؛ کسانی که پیش از انقلاب یا پس از انقلاب اینجا کبابی یا مغازه داشتند یا به نوعی تجارت یا معاش می‌کردند. آنها تعلقاتی نسبت به ایران و جامعه و فرهنگ و مردم ایران دارند، اما در مسائل سیاسی کم‌و بیش تحت‌تأثیر رسانه‌های غربی‌ هستند. در خاطراتشان هم این مهم عیان است.

خواننده‌ای از این دست در کدام دسته جای می‌گیرد؟

لاجرم در دسته سوم. همه فعالیتشان بستگی به روحیه خودشان و جو حاکم کشوری دارد که در آنجا مقیم‌ هستند.

دانش سیاسی این عده را در بستر تاریخی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

متأسفانه دانش سیاسی لازم را هم ندارند و بیشتر از روی احساسات واکنش نشان می‌دهند.

تکلیف ما امروز با موضوع نامگذاری خلیج‌فارس و خلیج عربی چیست؟

این موضوع ابزاری است تا ما را آزار دهند. گاه ذهن ما را از مسئله اصلی دور می‌کنند و گاه نزدیک! در اینکه خلیج‌فارس مربوط به تاریخ چند هزار ساله ایران است، هیچ شکی نیست؛ حتی تا عربستان و یمن جزو خاک ما بوده است. اینجا یک مسئله تاریخی مطرح است و دیگری جغرافیای تاریخی. آنچه حداقل برایمان باقی مانده، باید حافظش باشیم؛ آن هم به‌گونه‌ای که کوچک‌ترین خدشه‌ای به آن وارد نشود، اما در عین حال بازی استعمار را نباید فراموش کرد؛ یعنی وقتی او می‌گوید خلیج فارس یا خلیج عربی، در هر دو حال می‌خواهد ما را با کویت، کشورهای منطقه و کل جهان عرب دربیندازد.

در عین حال که خلیج‌فارس جزو مسلمات غیر قابل انکار ماست و این منطقه متعلق به ما بوده و هست؛ گرچه امروز دیگر درباره بحرین ادعای مالکیت نمی‌کنیم و پذیرفته‌ایم که در گذشته و در زمان شاه آنجا کشور شده و اروپایی‌ها خیانت کرده اند، اما بحرین را محترم می‌شماریم. اینها جملگی جمع اضداد نیست، بلکه همانگونه که آن کشور برای ما محترم است، حفظ و حراست مرزهای ما در شمال، جنوب و شرق و غرب محفوظ خواهد بود. در عین حال نغمه‌های استعمار برای جدایی و اختلاف موضوعی دیگر است.

خلیج فارس خانه ما است

رهبر معظم انقلاب:اینکه امروز شما می‌بینید دشمنان حرف‌های بزرگ‌تر از دهان خودشان می‌زنند، همه‌اش قابل پاسخگویی است از سوی ملّت ایران. می‌نشینند طرّاحی می‌کنند که ایران باید در خلیج‌فارس رزمایش نظامی نداشته باشد؛ چه غلط‌های عجیب‌غریبی! او از آن طرف دنیا می‌آید اینجا رزمایش راه می‌اندازد؛ شما اینجا چه‌کار می‌کنید؟ خب بروید در همان خلیج خوک‌ها؛(۱۰) بروید آنجاها و هرجا می‌خواهید رزمایش [کنید]. در خلیج‌فارس شما چه‌کار می‌کنید؟ خلیج‌فارس خانه‌ی ما است. خلیج‌فارس جای حضور ملّت بزرگ ایران است؛ ساحل خلیج‌فارس به‌اضافه‌ی سواحل زیادی از دریای عمّان، متعلّق به این ملّت است؛ باید حضور داشته باشد، باید رزمایش کند، باید اظهار قدرت بکند. ما ملّتی هستیم با تاریخ، قدرتمند.

بیانات رهبری در دیدار معلمان و فرهنگیان بیانات رهبری در دیدار معلمان و فرهنگیان- ۱۳ /۱۳۹۵/۰۲

دیگر خبرها

  • جعل نام خلیج‌فارس کار انگلیسی‌هاست
  • علیرضا عسگری؛ سوژه‌ای سوخته برای فرار از شکست
  • نارضایتی مردم آمریکا از سیاست‌های بایدن در قبال جنگ غزه
  • برنامه بایدن برای مقابله با جنبش دانشجویی حامی فلسطین چیست؟
  • اسرائیل درمانده است ایران قواعد بازی را تغییر داد | این جمله یک اشتباه بزرگ از سوی بایدن بود
  • رئیسی: تحریم نوعی جنگ است | در دکترین ما سلاح هسته‌ای وجود ندارد
  • رئیسی: تحریم نوعی جنگ است/ در دکترین ما دسترسی به سلاح هسته ای وجود ندارد
  • تهدید به بازنگری در دکترین هسته‌ای؛ آیا امیدی برای توافق باقی مانده؟
  • خطر اعتراضات دانشجویی آمریکا بیخ گوش بایدن
  • آصفری: بلندتر شدن دیوار بی‌اعتمادی نتیجه سیاست‌های اتحادیه اروپا در قبال ایران است